قرآن کریم در طول قرنهای متمادی مورد توجه به ویژه مسلمانان بوده است و عالمان و متفکران اسلامی از جوانب متفاوت روی آن کار کردهاند و آثار بزرگی پی نهادهاند.
عشق و علاقه وافر مسلمانان برای پی بردن به اسرار و معانی عمیق این کتاب الهی، از همان روزهای نخست، آنان را به تفسیر قرآن علاقهمند ساخت.تفسیر قرآن به معنای«تبیین مراد خداوند، و پردهگیری از محتوای آیات»با فرمان الهی به پیامبر که فرمود:«و انزلنا الیک الذکر لتبین ما نزل الیهم...» 1 ، آغاز شد و با پرسشها و جستوجوهای صحابیان و دیگر مسلمان گسترش یافت.اهتمام مسلمانان به تفسیر قرآن تا بدانجا ادامه یافت که به گفته مصطفی صادق رافعی:«از زمانی که تاریخ به وجود آمده است، در همه تاریخ عالم کتابی شناخته نشده است که به اندازه قرآن یا نزدیک به آن، شرح و تفسیر بر آن نگاشته یا تألیف و تصنیف دربارهاش شده باشد.» 2
تفسیر در گذرگاه زمان چهرههای گوناگونی به خود گرفته و انواع و اقسام گوناگونی پیدا کرده است.قرآنپژوهان روشهای تفسیری را از چند جنبه تفکیک و شناسایی کردهاند. اگر از جنبه چگونگی نگرش و به کارگیری منابع تفسیر به مطالعه روشهای تفسیری پرداخته شود، میتوان روشهایی همچون «تفسیر نقلی»، «تفسیر قرآن به قرآن»، «تفسیر شهودی»و«تفسیر اجتهادی»را از زمره روشهای رایج تفسیری به شمار آورد.
با توجه به تأثیری که علوم گوناگون در برداشتهای تفسیری دارند، و میزان توجهی که به دستاوردهای یک علم خاص در مطالعات تفسیری وجود دارد نیز، میتوان برای تفسیر انواع گوناگونی همچون:تفسیر کلامی، فلسفی، ادبی، فقهی، تجربی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، تربیتی و عرفانی برشمرد.
نوع برخورد و تعامل مفسر با چنین آیاتی در مصحف نیز زمینهساز ایجاد روشهای تفسیری متفاوتی شده است.«تفسیر ترتیبی»، «تفسیر نزولی»و«تفسیر موضوعی»سه روش تفسیری متفاوت از این منظر هستند.
حتی سبک پردازش تفسیرها نیز مقسمی برای شناخت تفسیر قرار گرفته است و بر این اساس تفسیر مزجی، تفصیلی و نکتهپردازانه از روشهای تفسیری شمرده شدهاند.
قرآنپژوهان در چند دهه اخیر از زاویه دیگری به تفسیر قرآن نگریستهاند و معتقدند که این روش نو کمک شایان توجهی به درک مفاهیم قرآن کریم میکند.این روش که به تفسیر ساختاری قرآن شهرت یافته است، سورههای قرآن را از منظر رابطه آیات با غرض اصلی سوره مطالعه میکند.
«تفسیر ساختاری قرآن»مبتنی بر پذیرش نظریه ساختار هندسی سورههای قرآن است.نظریه ساختار هندسی سورهها بر این نکته پافشاری میکند که هر سوره، یک هدف اصلی دارد و محتوای سوره با محورها و فصلهای فرعی قابل تفکیک است.هر دسته از آیات به لحاظ تناسب درونی و ارتباط نزدیکی که با یکدیگر دارند، در یک فصل مشخص قرار میگیرند.این فصلها در یک نکته اصلی و اساسی که هدف و غرض اصلی سوره را تشکیل میدهد، مشترکند.بنابراین لازمه پذیرش نظریه ساختار هندسی سوره این است که به ارتباط ارگانیک و منطقی آیات با یکدیگر معتقد باشیم، به گونهای که بتوان در یک نمودار درختی همه آیات را از طریق فصلها و عنوانهای فرعی، به یک عنوان و موضوع که غرضاصلی سوره است، متصل کرد. استاد محمد محمد مدنی ریاست دانشکده الهیات الازهر، این روشن را بهترین راه برای فهم معانی آیات میداند و میگوید: «هر سوره از سور قرآن کریم، دارای جان و روحی است که در کالبد آیات آن سوره جریان دارد و این روح بر مبانی و احکام و اسلوب آن سوره سلطه و اشراف دارد.
معانی و مفاهیم قرآن کریم باید از این منظر و روش نگریسته شود و این روش برای مطالعه و بررسی قرآن کریم سودمندتر از آن است که آیات آن یکی پس از دیگری مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند.اگر کسی جملهها و آیات یا کلمات و یا احیانا حروف آنها را نیز مورد مطالعه و بررسی قرار دهد تا از رهگذر چنین مطالعهای سراسر آن را اجمالا یا تفضیلا بررسی کند، چنین مطالعهای پریشان و از هم گسیخته، نمیتواند به او در جهت بازیافتن شکوه و عظمت و زیبایی چهره و سیمای سوره مدد رساند.» 3
نگاه ساختاری به سورهها، ما را کمک میکند تا شخصیت هر سوره را نمودار سازیم و پیام کلی آن را دریابیم.از رهگذر ترسیم ساختار سورههای قرآن، افقهای جدیدی در اعجاز قرآن کریم گشوده میشود و به شبهات خاورشناسانی که پراکندگی موضوعی آیات سورهها را از عیبها و نقصهای قرآن برشمردهاند، پاسخ داده میشود.و روشی نوین و آسان برای آشنا کردن نسل جوان با مفاهیم قرآن نمایان میشود، به گونهای که میتوان در سایه این روش ترجمه و تفسیری جذاب و روان برای جوانان تدوین کرد.
1.در این سبک ابتدا به معرفی سوره و بیان ویژگیهای آن از جمله، مکی یا مدنی بودن، فضای نزول و شأن میپردازیم.
2.سپس غرض اصلی سوره را با استناد به روشها و راهکارهای علمی کشف میکنیم.از آنجا که فرایند کشف غرض سوره از حساسیت خاصی برخوردار است، باید همه قرائن و شواهد موجود در یک سوره را بررسی کنیم و غرضی که بیشترین تناسب را با سیاق سوره و ویژگیهای ممتاز آن دارد، برگزینیم و سپس آن را در یک جمله کوتاه ارائه کنیم.
3.پس از آن که غرض اصلی سوره با دقت تمام تعیین شد، گزارشی از محتوای سوره، براساس فصلبندیهای مشخص و مرتبط آغاز میکنیم.فصلها را براساس جداسازی مجموعه آیاتی که همگی یک موضوع و مقصد کاملا مشخص را دنبال میکنند، انتخاب میکنیم.مجموعه فصلها در یک ترتیب منطقی، باید غرض سوره را پوشش دهند و ابعاد گوناگون آن را محقق کنند.
4.آنگاه به ترجمه و تفسیر آیات میپردازیم.در ابتدای هر فصل عنوان کلی و آیات مرتبط با آن ذکر میشود و پس از ترجمه آیات، به سیر حرکت سوره در آن موضوع اشاره میشود و روابط آیات با یکدیگر و با عنوان فصل تبیین میشود.
5.همگام با ترسیم ارتباط آیات، نکات عمیق و لطائف قرآنی از نظر دور نمیمانند و پیامها و درسهای آموزنده قرآنی گوشزد میشوند.
6.در انتها خلاصهای از تفسیر سوره و ارتباط آیات آن، در یک نمودار درختی ترسیم میشود تا خواننده با یک نگاه، به غرض سوره و موضوعات مطرح شده در آن پی ببرد.
برای آنکه نمونهای از این روش نوین تفسیری ارائه کرده باشیم، توجه شما را به«تفسیر ساختاری سوره مبارکه قلم»جلب میکنیم.گفتنی است که برای رعایت اختصار، از ذکر آیات و ترجمه آنها اجتناب شده و تنها به نشانی آیات بسنده شده است.
سوره قلم در شرایطی نازل شد که پیامبر دعوت خود را علنی کرده بود و همگان از محتوای رسالت وی مطلع شده بودند.از اینرو مشرکان همه تلاش خود را برای سرکوب دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و سلّم و به سازش کشاندن وی به کار میبردند؛از جمله انبوهی از تهمتها و شایعات را علیه وی سامان دادند که از بارزترین آنها تهمت جنون و تأثیرپذیری پیامبر از جنها بود.
این سوره رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم را به دنبال تهمتهای ناروایی که مشرکان به وی زده بودند و او را دیوانه خوانده بودند، تسلی میدهد و ضمن دعوت او به صبر، بر ناکامی و شکست مشرکان در دنیا و خواری و ذلت آنها در آخرت تأکید میکند.به عبارت بهتر، «بیان ناکامی تهمتزنندگان به پیامبر»، محور اصلی و مرکز ثقل سوره مبارکه قلم است و از این طریق پیروزی نهایی حق بر باطل نشان داده شده است.دلایلی که محوریت این غرض را ثابت میکند، عبارتند از:
سوره«قلم»با آیاتی درباره نفی تهمت جنون از پیامبر و اثبات برتری او بر مشرکان آغاز میشود.آیات پایانی آن نیز به حسرت و ناکامی مشرکان اشاره میکند و بار دیگر سخنان مشرکان را درباره مجنون بودن پیامبر نقل میکند و بر حقانیت قرآن و پیامبر مهر تأئید میزند.
آیات ابتدایی و انتهایی هر سوره نقشی محوری در کشف غرض سوره دارند و با عنایت به هماهنگی خاص و معنادار ابتدا و انتهای سوره قلم، میتوان نتیجه گرفت که غرض اصلی این سوره با نفی جنون از پیامبر و ناکامی مخالفان او مرتبط است و مجموع سوره در صدد اثبات این نکات است.
در سوره مبارکه قلم، داستان باغداران ثروتمند ذکر شده است.در این داستان، سرانجام ذلتبار ستمگرانی که سرمست از باده قدرت، به تحقیر دیگران میپردازند، به زیبایی بیان شده است(سنسمه علی الخرطوم)و بدینسان ناپایداری قدرت کاذب مشرکان را یادآور میشود.از آنجا که همیشه بین محور داستان و غرض سوره، هماهنگی و همخوانی وجود دارد، میتوان نتیجه گرفت که هدف اصلی این سوره«ترسیم ناکامی مشرکان»است.
سوره مبارکه«قلم»به منظور نشان دادن ناکامی و سرافکندگی دشمنان پیامبر مطالب خود را در چند فصل بیان میکند و در هر فصل با گشودن بابی جدید، چهره تازهای از فلاکت و گمراهی مشرکان را به تصویر میکشد.بدین ترتیب پیامبر و مؤمنان را دلداری میدهد.
آیات نخستین سوره به بررسی اتهام جنون و اثبات بیپایگی آن اختصاص دارد.ابتدا با قسم به قلمهایی که حقایق را مینویسند، بر مبرا بودن پیامبر از هر گونه عیب و نقصی تأکید میکند.سپس چهار دلیل قاطع بر رد این اتهام ناجوانمردانه اقامه میکند:
نخست به نعمت نبوتی که خدا به پیامبر عطا کرده است، اشاره میکند و سپس اخلاق پسندیده و خلق مثال زدنی ایشان را مطرح میکند تا نشان دهد که این خصلتها با ویژگیهای یک فرد مجنون ناسازگارند.آنگاه روی از آنان برمیگرداند و اعلام میکند که به زودی آیندگان قضاوت خواهند کرد، رفتار چه کسانی شبیه به دیوانگان است؛مشرکان شکست خورده یا پیامبری که با اعتماد به نصرت الهی راه حق و عدالت را در پیش گرفته است.بدینسان گواهی تاریخ را دلیل دیگری بر حقانیت پیامبر میگیرد.
سرانجام با اعلام عدم صلاحیت کفار برای تشخیص جنون و گمراهی، سخنان آنان را از پایه بیاساس نشان میدهد.زیرا اصولا کسی میتواند گمراه را از هدایت شده تشخیص دهد که راه هدایت را شناخته و با همه ابعاد آن آشنا باشد.کسی که خود در گرداب گمراهی غوطهور است، چگونه میتواند حق را از باطل تشخیص بدهد و دیگران را متهم به گمراهی کند.تشخیص گمراه از هدایت شده کار خداوند است که بیش از هر کس دیگر، به روحیات و خصلتهای انسان آگاه است و خود معیار حق و باطل است.پس از اقامه دلایل چهارگانه مزبور و نفی اتهام جنون، آیات(8 و 9)که به مثابه نتیجهگیری از مطالب این فصل است، پیامبر را به روی گرداندن از تکذیب کنندگان فرامیخوان و به وی و سایر مسلمانان گوشزد میکند که هدف اصلی آنان از این گونه حرکات مذبوحانه، تنها به سازش کشاندن پیامبر و منحرف کردن وی از مسیر دعوت است، و الا آنان که با پیامبر آشنایی دارند، میدانند که ایشان نه تنها مجنون نیست، بلکه از بالاترین کمالات عقلی برخوردار است.
در فصل بعدی سوره خصلتهای ناپسند و رفتارهای زشت مخالفان پیامبر به تصویر کشیده میشود تا هگان با چهره واقعی و پلید آنان آشنا شوند.این فصل که با عبارت«و لا تطع کل حلاف مهین»آغاز میشود، به مثابه بیان فلسفه حکمی است که خداوند در آیه(8)به پیامبر نشان داده است و وی را از تبعیت مشرکان نهی و به اعراض از آنها دعوت کرده است.این آیات میفرمایند، اصولا افرادی که دارای چنین خصلتهای زشتی هستند، نباید مورد توجه و تبعیت واقع شوند و موافقت و مخالفت آنها هیچ لطمهای به اصالت و حقانیت نهضت دینی نمیزند.
در این فصل مخالفان و تهمتزنندگان پیامبر با خصلتهایی مانند بسیار قسم خورنده، حقیر و پست، عیبجو، سخنچین، مانع کار خیر، تجاوزگر، کینهتوز و بیاصل و نسب، خوانده میشوند و اوج حقارت آنها به نمایش گذارده میشود.این نشانهها، علائم خوبی است که با کمک آنها افراد دروغگو و تهمتزننده را در هر زمان تشخیص دهمی.در انتهای این فصل، در آیات(15 و 14)به ریشهیابی رفتار ناپسند آنان میپردازد و علت را غرور پیش از حد آنها به دارایی و توانایی خود میداند.به خاطر همین غرور و نادانی، به جای تفکر و مطالعه در آیات الهی به سادگی بادی در غبغب میاندازند و آیات خدا را خرافات مینامند و آنها را انکار میکنند.
غرور و خودبزرگبینی کافران مانع از آن میشد که به نتایج سوء اعمال ناپسند خویش بیاندیشند.آنها سرمست از باده قدرت، خود را پیروز و برتر میدیدند.اما خداوند در آیات (34-16)این سوره، با استفاده از تمثیلی رسا و داستانی گویا، ناکامی دنیوی و عذاب خروی آنها را بیان میکند و بر پندار نادرست آنها خط بطلان میکشد.
آیه 16 با عبارتی تحقیرآمیز میفرماید:«ما بر خرطوم آنها
خداوند در سوره مبارکه«قلم» راهبردهای مقابله با مشرکان را تبیین میکند و از پیامبر میخواهد، با پایداری و مقاومت زمینه را برای شکست تدریجی مشرکان مهیا سازد و با صبر و حوصله مراحل دعوت را گام به گام به جلو ببرد و همانگونه که خداوند از سنت استدراج و املا برای عذاب آنها استفاده میکند، پیامبر نیز با تعجیل نکردن در نفرین و عذاب آنها، خود را با این سنت الهی هماهنگ کند
علامت میزنیم.»این تعبیر در فرهنگ عرب هجوآمیزترین عبارتی است که بر ذلت و ناکامی یک شخص دلالت میکند. آنگاه برای نشان دادن چگونگی به ذلت کشاندن آنها از اوج قدرت و مکنت، به داستان باغداران ثروتمندی اشاره میکند که قصد داشتند میوه باغ را از مستمندان دریغ کنند.آنگاه درست در لحظهای که همهچیز بر وفق مرادشان بود و خود را پیروز مطلق و بلا منازع میدانستند، به یکباره همهچیز فروریخت و وقتی صبح هنگام با باغ سوخته مواجه شدند، تازه فهمیدند که چهقدر ضعیف و ناتوانند و تا چه حد در اشتباه بودهاند و فهمیدند که تاکنون خداوند چگونه به آنها مکر زده و از سنت املا و استدراج علیه آنان استفاده کرده است.از اینرو، همگی پشیمان شدند و به ملامت خود پرداختند.در انتها میفرماید:«و کذلک العذاب و لعذاب الاخرة اکبر لو کانوا یعلمون»(32)، یعنی این عذاب دنیوی است و عذاب خروی آنها بسی سختتر است. آیات(43-42)به گوشهای از عذاب اخروی آنها اشاره میکند و با عبارت«ترهقهم ذلة»، ذلت اخروی آنها را به تصویر میکشد.پس از آنکه عذاب دنیوی و اخروی مشرکان را به تفصیل بیان کرد، با اشاره به وضعیت متقین به مقایسه بین وضعیت کافران و مؤمنان میپردازد تا تابلوی دیگری از ناکامی و خسران مشرکان را در برابر آنان به نمایش بگذارد.
از آنجا که ممکن است برخی مشرکان پس از شنیدن عذاب دنیوی و اخروی خود شروع به بهانهجویی و تشکیک کنند و ادعا کنند که وضعیت آنها در آخرت هیچگونه تفاوتی با مؤمنان ندارد و بلکه بهتر از آنان است، قرآن کریم به تفصیل در آیات(47-34)
نگاه ساختاری به سورهها، ما را کمک میکند تا شخصیت هر سوره را نمودار سازیم و پیام کلی آن را دریابیم. از رهگذر ترسیم ساختار سورههای قرآن، افقهای جدیدی در اعجاز قرآن کریم گشوده میشود و به شبهات خاورشناسانی که پراکندگی موضوعی آیات سورهها را از عیبها و نقصهای قرآن برشمردهاند، پاسخ داده میشود
این سوره، مبانی اعتقادی و بنیانهای فکری مشرکان را مورد هجوم قرار داده است و با دلایل محکم، سستی پندارهای باطل آنها را نشان میدهد و بر حتمی بودن عذاب آنان و برتری مؤمنان تأکید میکند.
این آیات با عباراتی کوتاه و پرمغز، از زاویههای متفاوت به بررسی این اندیشه باطل میپردازد و انگیزههای فکری، روانی و اجتماعی آن را نقد میکند.ابتدا به حکم بدیهی عقل اشاره میکند و هرگونه اعتقاد به تساوی مجرم و غیرمجرم(مسلمان) را خلاف عقل سلیم میداند و با انتخاب صفت مجرم به جای کافر، به مناط صدور حکم عقل نیز اشاره میفرماید و میگوید آنها نه تنها به امر باطلی اعتقاد دارند، بلکه با تکیه بر همین عقاید نادرست، جنایات و فسادهای زیادی مرتکب شدهاند. همینجاست که عقل، آنها را محکوم و بر ضرورت مجازات آنان تأکید میکند.
سپس با طرح این سؤال که«آیا شما کتاب یا مدرک معتبری دارید که عقاید شما را تأئید کند، »، به فقدان دلایل نقلی معتبر نزد آنان اشاره میکند.آن گاه از آنان سؤال میکند، حال که شما دلیل عقلی یا نقلی قابل قبولی برای دفع عذاب از خود ندارید، آیا تعهد یا پیمانی از خداوند گرفتهاید که از عموم حکم عذاب مستثنا شوید«ام لکم ایمان علینا بالغة الی یوم القیامة»!؟ یا اگر خداوند تعهدی نکرده است، آیا کسی از شما قدرت جلوگیری از عذاب حتمی را دارد«سلهم ایهم بذلک زعیم»اگر هیچیک از آنان قدرت دفع عذاب را ندارند، آیا به قدرت خدایان و به تنهایی که آنها را شریک خدا قرار دادهاند، مغرور شدهاند و فکر میکنند آنها میتوانند مانع عذاب حتمی اخروی شوند؟ اگر چنین شریکانی وجود دارند، آنها را معرفی کنند«ام لهم شرکاء فلیأتوا بشرکائهم ان کانوا صادقین».آنگاه برای آنکه خیال آنها را از بابت معبودان خیالی و بتهای پوشالی راحت کند، صحنهای از عذاب دردناک و ذلت ابدی آنها را به تصویر میکشد و به آنان یادآور میشود که در آن لحظات حساس و نفسگیر، تنها چیزی که به درد شما خواهد خورد، خضوع و بندگی در برابر خداست.از آنجا که شما در دنیا به جای خدا به بتان تکیه کردید و بندگی آنها را نمودید، در قیامت، هیچکس به کمک شما نخواهد آمد و ناتوانی و ضعف خدایانتان بر شما معلوم میشود.
سپس برای آنکه قدرت تامه الهی و مشیت نافذ وی را در اداره جهان هستی نشان دهد و بار دیگر ضعف و ناتوانی مشرکان و معبودان خیالیشان را به رخ بکشد، از آنان روی برمیگرداند و خطاب به پیامبرش میفرماید:
«به آنان بگو تصور نکنند که من آنها را به حال خود رها کرده و از آنان غفلت نمودهام، تا هر کاری که میخواهند انجام دهند، بلکه این مهلت دادنها و صبر کردنها نیز بخشی از عذاب آنهاست که بنابر سنت استدراج و املا بر آنها واقع میشود.بدین ترتیب با دادن فرصت برای گناه بیشتر، گام به گام آنها را به سوی هلاکت میکشانم؛ بدون آنکه بفهمند چگونه و از کجا عذاب الهی بر آنها فرود آمده است.»
پس از آنکه در آیات(45-41)به طور کامل ناتوانی معبودان خیالی مشرکان را ثابت کرد، در آیات(46 و 47)مجددا به طرح سایر دلایلی میپردازد که اندیشه تساوی مؤمن و غیرمؤمن را در جهان آخرت، باطل میکند و با تحلیلی روانشناسانه علت اساسی کینهتوزی مشرکان را بیان میکند و میفرماید:همه این حرفها برای فراز از ایمان و پذیرش مسؤولیت بندگی خداست و جز این نیست که آن را بر خود سنگین میبیند.اما این تصور شما هم باطل است، مگر کسی بابت ایمان آوردن از شما مبلغی یا چیزی درخواست کرده است که این چنین از آن سرباز میزنید«ام تسئلهم اجرا فهم من مغرم مثقلون»در انتها برای آنکه خیال آنها را راحت کند و پتک عذاب را بر سر آنها فرود آورد، از آنها میپرسد:آیا به راستی شما از غیب-جایی که میزان و چگونگی وقوع هر امری در آنجا تعیین میشود-آگاه هستید؟و قدرت تغییر سنتها و قوانین الهی ردارید تا بتوانید سنت عذاب را تغییر دهید و وضعیت خود را بهبود ببخشید!؟اکنون که خود بهتر از هر کسی میدانید که چنین قدرتی ندارید، پس بهتر است یا به خدای بزرگ ایمان بیاورید و یا خود را برای عذابی دردناک مهیا کنید.
با طرح این سؤال، فصل سوم سوره به پایان میرسد و با تغییر لحن کلام، به بیان وظایف پیامبر در برابر آنان میپردازد.
سوره مبارکه«قلم»دو وظیفه اصلی را برای پیامبر(ص) برمیشمارد.اول:عدم تبعیت از آئین مشرکان و تسلیم نشدن در برابر خواستههای نامشروع آنان که در آیات نخستین به آنها اشاره شد.دوم:صبر کردن و عدم تعجیل در تقاضای عذاب برای مشرکان.
به عبارت دیگر خداوند در سوره مبارکه«قلم»راهبردهای مقابله با مشرکان را تبیین میکند و از پیامبر میخواهد، با پایداری و مقاومت زمینه را برای شکست تدریجی مشرکان مهیا سازد و با صبر و حوصله مراحل دعوت را گام به گام به جلو ببرد و همانگونه که خداوند از سنت استدراج و املا برای عذاب آنها استفاده میکند، پیامبر نیز با تعجیل نکردن در نفرین و عذاب آنها، خود را با این سنت الهی هماهنگ کند.
آنگاه خداوند برای آنکه نمونهای از تعجیل پیامبران در تقاضای عذاب را به پیامبر اسلام نشان دهد و بیفایده بودن عذاب قبل از موعد مقرر را به رسول گرامی خویش گوشزد کند، به داستان حضرت یونس اشاره و عاقبت بیصبری ایشان را بیان میکند.خداوند در این آیات خطاب به پیامبر میفرماید:
«مانند یونس نباش، زیرا آنچه موجب شد تا یونس(ع)در تقاضای عذاب برای قومش عجله کند، غم و اندوه فروخوردهای بود که سینهاش را تنگ کرده بود(و هو مکظوم).اما تو این مصائب و اندوهها را در دل تحمل کن و اگر خداوند یونس را درنمییافت و توبه او را قبول نمیکرد، تا ابد در صحرای بیآب و علف رها میشد و به خاطر آنچه کرده بود، مذمت میشد.»
دو آیه پایانی به نتیجهگیری از محتوای سوره و جمعبندی مضمون آن میپردازند.در این آیات پس از آنکه سوره به دامنه خود نزدیک میشود و اندک اندک فرود میآید، به یکباره لحن کلام اوج میگیرد و دوباره به قله سخن باز میگردد و در همان حال، سوره به پایان میرسد.
فرجام سوره مبارکه«قلم»، همچون آغاز آن مشتمل بر آیاتی است که اوج درماندگی و واماندگی مشرکان را ترسیم و اعلام میکند که:مشرکان هنگامی که آهنگ تلاوت قرآن را از تو میشنوند، با نگاهی مملو از کینه و عداوت نگاهت میکنند، گویی میخواهند با نگاهشان تو را بکشند.و چون از مقابله با تو احساس درماندگی میکنند، به تو تهمت جنون میزنند.
خداوند با این عبارات به مسلمانان نشان میدهد که منشأ اصلی شایعه پراکنی و ناسزاگویی مشرکان، نه استدلال عقلی یا شبهه علمی، بلکه اندوه و کینهای است که از رشد روزافزون اسلام بر جان و دل آنها چنگ زده است.بدین طریق، همه توطئهها و حیلههای آنها را نقش بر آب میکند.
در انتها به الهی و معجزه بودن قرآن اشاره میکند و آن را مشتمل بر پند و نصیحتهای حکمتآمیز برای جهانیان میداند و به زبان دیگر مصلحت مشرکان را نیز در ایمان آوردن به خدا و کتابش اعلام میکند.
(1).نحل، 44.
(2).اعجاز القرآن، 124.
(3).محمد مدنی، محمد.اهداف و مقاصد سورههای قرآن کریم.ص 29.
(4).محمد خامهگر.ساختار هنری سورههای قرآن.انتشارات امیر کبیر. چاپ اول.تهران.1381.
(5).سوره قلم.
ساختار درختی سوره قلم...ناکامی تهمتزنندگان به پیامبر
هدف اصلی مشرکان از تهمت جنون آن است که تو را به سازش بکشانند، اما تو هرگز از آنان پیروی نکن.
فصل اول: دلایل نفی اتهام جنون از پیامبر
*تأکید بر حقانیت پیامبر
1.نبوت پیامبر
2.اخلاق پیامبر
3.گواهی تاریخ
4.عدم صلاحیت کفار برای تشخیص جنون و گمراهی
فصل دوم:
خصوصیات اخلاقی و شخصیتی تهمتزنندگان
1.بسیار قسم خورنده(حلاّف)
2.حقیر و پست یا دروغگو و شرور(مهین)
3.عیبجو و غیبت کننده(هماز)
4.سخنچینی بین مردم(مشاء بنمیم)
5.مانع کار خیر و نیک(مناع للخیر)
6.تجاوزگر(معتد)
7.گناهکار(اثیم)
8.کینهتوز(عتل)
9.بیاصل و نسب(زنیم)
علت مخالفت با آیات الهی(غرور به مال و قدرت)
فصل سوم: عاقبت شوم تهمتزنندگان مشرک
*ابعاد عذاب
1.ذلت در دنیا و نرسیدن به خواستههای دنیوی همانند صاحبان باغ
2.عذاب شدید در آخرت
*حتمی بودن عذاب(دلایل عدم تساوی مسلمان و مجرم) 1.فقدان دلیل عقلی
2.فقدان دلیل نقلی
3.عدم وجود تعهد و پیمانی از سوی خداوند
4.ناتوانی آنان در جلوگیری از عذاب
5.ناتوانی خدایان
(الف)در جلوگیری از عذاب اخروی مجرمان
(ب)در مقابله با کید الهی و عذاب استدراج
6.منشأ این اعتقاد، بهانهجویی است نه استدلال
7.ناتوانی مجرمان از تغییر حکم و سنت الهی
فصل چهارم: وظیفه پیامبر در برابر تهمتزنندگان
1.سازش نکردن
2.صبر کردن و نفرین نکردن(بر خلاف حضرت یونس(ع)
فصل پنجم: نتیجهگیری:تهمت جنون نشانه اوج درماندگی مشرکان است.